"وقتی سیاهمست
بیدارمیشود" نخستین
و شاید تنها کارِ نمایشیِ "مهدی ساده"
بود. پس از آن دیگر ما ندیدیم اش و کاری هم از
وی سراغ نکردیم. تا همین امروز هم از وی
گزارشی نیاقتهایم. هرکجا اگر هست پیروز باشد.
هرچند تا پایان کارش با ما، شاید هر روز او را
می دیدیم. خوب به تنها کارش بسیار دل بسته
بود. همزمان، نمایش سربازهای 54 هنرها را کار
میکردم و همزمانهم هردوکار بهرویِ صحنه
رفتند. برای همین بهناچار اجراهایِ "وقتی
سیاه مست بیدار میشود" را به برادرم کیوان
سپردم تا سرپرستی کار را بر دوش کشد و خود در
تالارِ هنرها برایِ نمایش سربازهای 54 آماده
میشدم.
دست کم درآنزمان رویدادی اینچنین که
گارگردانی همزمان دو کار در دو تالار جدا گانه
برسکویِ نمایش ببرد رخ نداده بود. برای همین
مرا به هفته نامهیِ جوانان آنزمان فرا
خواندندو چپ و راست عکس گرفتند که برایم در آن
زمان تازگی داشت و باور نکردنی بود. سپس گفتند
ما شنیده ایم می خواهید همزمان در چند داشکده
کار بگذارید و من هم پاسخ دادم : خودم
که این را نشنیدهام، گمان نمیکنم آن عکسها
هم جایی چاپ شده باشند. یادآور میشود که
آنهنگام عکسها "نگاتیو" گرفته میشد و
عکاسها چون این روزگار اینهمه درگفتی عکس
ولخرجی نمیکردند. پیرامون این پدیده
داستانهایِ شنیدنی درسر دارم که جایِ دیگر
وشاید درهمینبخش بازگو خواهم کرد. |